بسم الله


دنیایی از حرف در گلویم مانده و تمام حرفی که میتوانم بزنم هیچ است.

هیچ برای من که روزی صفحات اینترنتی را به قلم خویش سیاه می کردم، دستاورد بزرگی ست. حالا یاد گرفته‌ام هنر سکوت کردن را. شاید هم دنیا مرا به سکوت نشانده. شاید هم غرق شده ام چنان که دیگر ندایی از من برنمی آید.

سالهاست فعالیت مخفیانه دارم به این معنا که خانواده ام از اینکه گاهی ی و گاهی نقد فرهنگی و گاهی مذهبی و . می نویسم بی خبرند. شاید بهتر اگر بخواهم بگویم، سالهاست که خانواده از این بعد از من بی خبرند. شاید اگر از مادرم بپرسند که من چگونه نویسنده ای هستم یاد انشاهای دوران راهنمایی من بیوفتند و بگویند استعدادی در این زمینه ندارم و نهایت توانم، نوشتن سیاهه ای ست برای گرفتن نمره ای چند! اما حالا نوشته ام. عاشقانه نوشته ام، عارفانه نوشته ام، ی نوشته ام، طنز نوشته ام و خلاصه از هر دری سخنی نوشته ام. این به معنای این نیست که این ها که نوشته ام را ارزشی باشد که خود از بی ارزشی آنها باخبرم. اما، نوشته ام. به خود جرات نوشتن داده ام و بر ترس خود غلبه کرده ام. اما حالا دنیای حرف هایم از سخن خالی شده اند.

شاید آتقدر حرف هست که ناچار به سکوت شده ام. نمیدانم کدام را بگویم و از کدام درد بگویم. شاید نمیدانم.

هیچ تنها سحن این روزهاست.

هیچ!



ما و سخت جانی هایمان

برای اینکه برای خودم بماند

حالا که گفتم این را هم بگویم

ام ,نوشته ,شاید ,گاهی ,ام، ,حالا ,نوشته ام ,نوشته ام، ,به سکوت ,خبرند شاید ,بی خبرند

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایران ژلاتین کپسول عجیب ترین بهترین سهام ها و شاخص های بازار سرمایه گذاری وبلاگ معرفی وبسایت فروشگاه ستاره سحر وبلاگ شخصی نوذر صیفوری اسراییل و شناخت فرهنگ صهیونیسم کانتینر گامی نو در عرصه حمل و نقل salemziba دارالترجمه رسمی - ارزان ترین دارالترجمه رسمی در سعادت آباد